رابطه میان بعثت پیامبر(ص) با رشد فضایل اخلاقی/ تمام جهان در آستانه مبعث غرق در تفکرات جاهلی بود
تاریخ انتشار: ۲۰ اسفند ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۱۲۷۰۰۴۰
پیغمبران خدا علیهم السلام همگی به فضیلتهای اخلاقی توجه داشته و مردم را به این سمت هدایت کردهاند. اما این نکته در بعثت حضرت محمد (ص) به کمال رسیده است. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، حضرت محمد (ص) هدف از بعثت و نبوت خود را در این جمله خلاصه کرده و فرمودند: «أنی بعثت لأتمم مکارم الأخلاق» به این معنا که «من مبعوث شدم تا مکارم و فضیلتهای اخلاقی را به تمامیت برسانم و کامل کنم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
خبرگزاری تسنیم در گفتوگویی که با حجتالاسلام و المسلمین مسعود عباسپور، مدرس حوزه و کارشناس دینی انجام داده است، به بررسی هدف غایی از رسالت نبی مکرم اسلام که اتمام مکارم اخلاق و رشد عقلی بشریت بوده، پرداخته است. آن طور که این کارشناس دینی عنوان میکند، از سوی دیگر در سبک زندگی مردم آن دوران مشاهده میشد که در همه امور به قعر تاریکیها و جهالت فرو رفته بودند. دختران را که به عنوان نعمت به آنها داده میشد، زنده به گور میکردند و از داشتن دختر، خجالتزده بودند. در زمینههای اقتصادی به شدت اهل ربا و قمار بودند و درآمدهای حرام داشتند. روابط درون خانوادگی و اجتماعی به شدت نزول کرده و فرهنگ غلطی بر زندگی آنها حاکم شده بود. البته این فرهنگ غلط تنها به مردم ساکن شبه جزیره عربستان محدود نمیشد، بلکه در سراسر دنیا و در سرزمینهای دیگر هم نمونههای زیادی از اندیشهها و آرای خرافی و باطل وجود داشت. به عنوان مثال حتی یونانیان آن زمان که در علم فلسفه فعال بودند، باور داشتند که موجودات زنده سه نوع هستند، شامل: انسان، حیوان و زن! درواقع زنان را جزء انسانها نمیدانستند و بر طبق همین باور غلط و اندیشه منحرفانه، زنان را از هر نوع حقوق انسانی دور میدانستند و آنها را مثل حیوانات خرید و فروش میکردند.
همچنین مردم آسیای شرقی در منطقه چین امروزی هم دختران خود را زنده به گور میکردند و یا با تولد نوزاد دختر، پای او را در همان دوران نوزادی در سرب داغ میگذاشتند تا پای او فلج شود و وقتی بزرگ شد، نتواند از خانه خارج شود. در چنین اوضاعی بود که نور اسلام با بعثت پربرکت خاتم الانبیاء صلیالله علیه و آله بر جان و دل مردم در طول تاریخ تابید تا سبک زندگی اسلامی را به آنها آموزش داده و فرهنگ ناب و کامل همراه با فضیلتهای اخلاقی را در جوامع انسانی نهادینه کند.
هدف از بعثت رسول خاتم صلوات الله علیه
اهمیت و جایگاه مکارم و فضیلتهای اخلاقی و نهادینه کردن در میان انسانها تا چه اندازه است که خداوند متعال، پیغمبر خود را برای این منظور مبعوث فرموده است؟
رسول خدا صلیالله علیه و آله برای اخلاق پسندیده، ایمان و عقیده قلبی و عقلی به نبوت مبعوث شدهاند. چون زمانی که مکارم اخلاقی در دوران انسان و در عقل او به کمال رسیده باشد و با انسان با عقل خود آن را پذیرفته و درک کرده باشد، در وجودش پایدار نگه میدارد. به این ترتیب است که اخلاقی که از ایمان و عقل برخاسته، اخلاق ظاهری و باطنی او را پاک میکند.
آن طور که تاریخ اسلام را مرور میکنیم، پیغمبران خدا علیهم السلام همگی به فضیلتهای اخلاقی توجه داشته و مردم را به این سمت هدایت کردهاند. اما این نکته در بعثت حضرت خاتم الانبیاء صلیالله علیه و آله به کمال رسیده است. بر همین اساس بوده که دانشمندان دینی و عالمان اسلامی به این اصل مهم توجه زیادی داشتهاند و برای تهذیب اخلاق در جامعه، فداکاریها و ایثارهای زیادی کردهاند. به این علت که سرچشمه و منبع نهضت عالمگیر اسلام، همان اخلاق نیکو و فضیلتهایی است که در اثر نبوت حضرت محمد صلیالله علیه و آله به جامعه ارائه شد.
ارتباط میان رشد عقلی و آراسته شدن به مکارم اخلاقی
چه ارتباطی میان مکارم اخلاقی و عقل وجود دارد؟
در روایتی از پیغمبر اسلام صلیالله علیه و آله میخوانیم که آن حضرت فرمودند: «إنی بعثت معلما» به این معنا که من به عنوان یک معلم مبعوث شدهام. درواقع آن حضرت معلم بشریت است که در طول 23 سال رسالت و نبوت خود، زحمات زیادی برای مردم در طول تاریخ کشیدند که جامعه جهانی مدیون زحمات و تلاشهای آن حضرت است. در زمینه شخصیت و تلاشهای آن حضرت مطالب بسیاری زیادی وجود دارد که همگی ثابت میکند هدف نبی مکرم اسلام رشد عقلی و اخلاقی بشریت بوده و این دو، همراه و همگام هم خواهند بود.
ماجرای فتح قلعه خیبر توسط امام علی (ع)/ فتنهگران عامل اصلی جنگ خیبر بودندمرور بخشهای کمترعنوانشده از زندگی امام کاظم(ع)/ دلایل حفظ جان امام در بحرانیترین شرایطضرورت انس با قرآن در کلام آیتالله بهجت(ره)/ چگونه از قرآن، بهره معنوی و جسمانی ببریم؟
همین نکته که نبی مکرم اسلام به عنوان معلمی برای مردم در طول تاریخ مبعوث شده است، در سوره مبارکه جمعه هم مورد تأکید قرار گرفته است.
درست است. در سوره جمعه میخوانیم: «هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیینَ رَسُولًا مِّنْهُمْ یتْلُو عَلَیهِمْ آیاتِهِ وَ یزَکیهِمْ وَ یعَلِّمُهُمُ الْکتَابَ وَ الْحِکمَةَ وَ إِن کانُوا مِن قَبْلُ لَفِی ضَلَالٍ مُّبِینٍ؛ و کسی است که در میان جمعیت درس نخوانده، رسولی از خودشان برانگیخت که آیاتش را بر آنها میخواند و آنها را تزکیه میکند و به آنها کتاب (قرآن) و حکمت میآموزد هرچند پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند.» درواقع تزکیه و تعلیم هر دو در کنار یکدیگر قرار گرفته و پیغمبر اسلام صلیالله علیه و آله، مسئول به کمال رساندن عقل و اخلاق به کمال خود بودهاند.
دوران جاهلیت، دوران غفلت همه انسانها بود
برای روشن شدن اهمیت به کمال رساندن اخلاق، خوب است آشنایی مختصر و مجملی با اوضاع صدر اسلام و امروز زندگی خود داشته باشیم. آن دوران اخلاق انسانها در چه حدی بود که نبی مکرم اسلام، هدف از رسالت خود را اتمام مکارم اخلاق عنوان کردند؟
برای آشنایی با مفاهیم قرآن کریم از جمله موضوع رسالت رسول خدا صلیالله علیه و آله و معلمی آن حضرت باید با اوضاع آن زمان آشنا باشیم. از یک سو از نظر خداپرستی کار انسان آن دوران به جایی رسیده بود که جای خالق و مخلوق را تغییر داده و نمیدانست. درواقع انحطاط عقلی انسان به حدی بود که مخلوق و درست کرده دست خود را خالق خود مینامید. با دست خودشان مجسمه و بت میساختند و از روی جاهلیت آن را خالق خود میدانستند و میپرستیدند.
البته عدهای بتها را شریک خدا را میدانستند.
درست است. برخی افراد بتها را خدای یکتا نمیدانستند و آنها را به عنوان شریکان خدا در نظر گرفته و برای همین آنها را عبادت میکردند. آنها گمان میکردند به وسیله این بتها و سنگ و چوبها، به خدای یکتا مقرب میشوند و حتی اموری مثل بارش باران و لطفهای خدا را از طریق همین بتها ممکن میدانستند. مثلاً وقتی خشکسالی میشد، از بتها میخواستند که باران ببارد و نعمت و روزی آنها را زیاد کنند.
حتی گاهی اوقات با خرما، بت درست میکردند، آن را پرستش میکردند و بعد آن خرما را به عنوان تبرک میخوردند. غافل از اینکه خدا و خالق باید در هر امر و کاری از مخلوق و آفریده خود بینیاز باشد. این نهایت غفلت و جهالت انسان آن دوران را نشان میدهد که عقل او به شدت نزول کرده بود.
از سوی دیگر در سبک زندگی مردم آن دوران مشاهده میشد که در همه امور به قعر تاریکیها و جهالت فرو رفته بودند. دختران را که به عنوان نعمت به آنها داده میشد، زنده به گور میکردند و از داشتن دختر، خجالتزده بودند. در زمینههای اقتصادی به شدت اهل ربا و قمار بودند و درآمدهای حرام داشتند. روابط درون خانوادگی و اجتماعی به شدت نزول کرده و فرهنگ غلطی بر زندگی آنها حاکم شده بود.
اندیشههای جاهلیت در یونان باستان
آیا این نوع رویکردهای غلط جاهلیت فقط در میان اعراب وجود داشت؟ به هر حال میدانیم که رسول خدا صلیالله علیه و آله که برای هدایت همه انسانها در تمام زمین و تمام تاریخ مبعوث شدند. مردم سرزمینهای دیگر چه فرهنگ و آداب غلطی داشتند که نیاز به هادی و پیشوای الهی داشتند؟
نکته مهمی است. چون تمام آنچه در مورد جاهلیت و دوران قبل از بعثت نبی مکرم اسلام عنوان میشود، گویا تنها برای مردم سرزمین عربستان بوده است. این در حالی است که حتی یونانیان آن زمان که در علم فلسفه فعال بودند، باور داشتند که موجودات زنده سه نوع هستند، شامل: انسان، حیوان و زن! درواقع زنان را جزء انسانها نمیدانستند و بر طبق همین باور غلط و اندیشه منحرفانه، زنان را از هر نوع حقوق انسانی دور میدانستند و آنها را مثل حیوانات خرید و فروش میکردند.
در این شرایط میتوان نگاه کرامت اسلام به زنان را در نظر گرفت و تأثیر فرهنگ اصیل اسلامی در سوی گیری و بهبود سبک زندگی انسانها درک کرد. نهتنها در عربستان، بلکه حتی در چین هم مردم دختران خود را زنده به گور میکردند. حتی مردم چین، با تولد دختران پای او را در همان دوران نوزادی در سرب داغ میگذاشتند تا پای او فلج شود و وقتی بزرگ شد، نتواند از خانه خارج شود.
در زمینه خوراک هم چیزی نبود که انسانهای آن دوران نخورند. همان طور که در خطبه 26 نهج البلاغه میخوانیم که حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در این باره میفرمایند: «تَشْرَبُونَ الْکَدِرَ وَ تَأْکُلُونَ الْجَشِبَ وَ تَسْفِکُونَ دِماءَکُمْ وَ تَقْطَعُونَ أَرْحامَکُمْ، أَلاَصْنامُ فِیکُمْ مَنْصُوبَةٌ، وَ الْاثامُ بِکُمْ مَعْصُوبَةٌ.» به این معنا که «آبهای آلوده مینوشیدید و غذاهای ناگوار میخوردید. خون یکدیگر را به ناحق میریختید و پیوند خویشاوندی را میبریدید بتها میان شما پرستش میشد و مفاسد و گناهان، شما را فرا گرفته بود.» همه این گرفتاریها به دلیل نداشتن علم و اخلاق بود که موجب این اندازه از انحطاط فرهنگی شده بود.
در این شرایط، بعثت پیغمبر اسلام صلیالله علیه و آله چه برکاتی برای مردم داشت؟
اولین حرکت رسول خدا صلیالله علیه و آله اینگونه تبیین شد که: «بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ؛ اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّک الَّذِی خَلَقَ؛ خَلَقَ الْإِنسَانَ مِنْ عَلَقٍ؛ اقْرَأْ وَرَبُّک الْأَکرَمُ؛ الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ؛ عَلَّمَ الْإِنسَانَ مَا لَمْ یعْلَمْ» به این معنا که «به نام خداوند بخشنده بخشایشگر؛ بخوان به نام پروردگارت که (جهان را) آفرید، همان کس که انسان را از خون بستهاى خلق کرد. بخوان که پروردگارت (از همه) بزرگوارتر است؛ همان کسى که به وسیله قلم تعلیم نمود و به انسان آنچه را نمىدانست یاد داد.» درواقع اولین آیاتی که در غار حرا بر نبی مکرم اسلام نازل شد، دستور به عقل و اخلاق بود. در وهله اول میفرماید که به نام جلاله «الله» و خدای واحد بخوان، یعنی اول توحید را درست کن و در وهله دوم علم انسانها را بالا ببر و ارتقاء بده. در سایه همین ایمان و علم است که انسان به کمال میرسد.
نهضت سوادآموزی در مکتب نبی مکرم اسلام
وقتی سطح ایمان و علم مردم بالا برود، آنها خود به خود دارای فرهنگ صحیح زندگی خواهد شد و از زیر یوغ حیوانیت خارج شده و عقل بشر در سایه ایمان و علم کامل میشود. در ابتدای دین اسلام ذکر شریفی است که «قولوا لا اله الا الله تفلحوا» بگویید خدایی جز خدای یکتا نیست تا رستگار شوید. تأکید اساس و اصل اسلام توحید است که در ابتدای اسلام آموزش داده میشود. البته سالها طول کشید که پیغمبر اسلام صلیالله علیه و آله موفق شدند موضوع وحدانیت خدای متعال را به مردم آموزش داده و در عقل آنها نهادینه کنند تا عقل انسان بر مدار درست و صحیح خود برگردد.
در عین حال تأکید آن حضرت بر آموزش علم موضوعی بود که باید به آن توجه ویژه شود. چنانکه میفرمودند: «طلب العلم فریضة علی کل مسلم و مسلمة» به این معنا که طلب علم بر هر مرد و زن مسلمان واجب است. حتی در برخی از جنگها دیده میشد که پیغمبر اکرم صلیالله علیه و آله میفرمودند که هر اسیری که ده مسلمان را باسواد کند، آزاد خواهد شد. در عین حال به افرادی که علم آموخته بودند، میفرمودند که علم خود را به بقیه مردم هم آموزش بدهید. به این صورت نهضت سوادآموزی به این ترتیب توسط رسول خدا صلیالله علیه و آله راهاندازی شد.
انتهای پیام/
منبع: تسنیم
کلیدواژه: سیاسی سیاست ایران نظامی دفاعی امنیتی گزارش و تحلیل سیاسی مجلس و دولت امام و رهبری ورزشی فوتبال ایران فوتبال جهان والیبال بسکتبال هندبال کشتی و وزنه برداری ورزش های رزمی ورزش زنان ورزش جهان رشته های ورزشی بین الملل دیپلماسی ایران آسیای غربی افغانستان آمریکا اروپا آسیا اقیانوسیه پاکستان و هند ترکیه و اوراسیا آفریقا بیداری اسلامی اقتصادی اقتصاد ایران پول ارز بانک خودرو صنعت و تجارت نفت و انرژی فناوری اطلاعات اینترنت موبایل کار آفرینی و اشتغال راه و مسکن هواشناسی بازار سهام بورس کشاورزی اقتصاد جهان اجتماعی پزشکی رسانه طب سنتی خانواده و جوانان تهران فرهنگیان و مدارس پلیس حقوقی و قضایی علم و تکنولوژی محیط زیست سفر حوادث آسیب های اجتماعی فرهنگی ادبیات و نشر رادیو و تلویزیون دین قرآن و اندیشه سینما و تئاتر فرهنگ حماسه و مقاومت موسیقی و تجسمی استانها آذربایجان شرقی آذربایجان غربی اردبیل اصفهان البرز ایلام بوشهر استان تهران چهارمحال و بختیاری خراسان جنوبی خراسان رضوی خراسان شمالی خوزستان زنجان سمنان سیستان و بلوچستان فارس قزوین قم کاشان کردستان کرمان کرمانشاه کهگیلویه و بویراحمد گلستان گیلان لرس پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله رسول خدا صلی الله علیه و آله زنده به گور می کردند فضیلت های اخلاقی نبی مکرم اسلام مکارم اخلاقی مکارم اخلاق سبک زندگی برای مردم انسان ها آن دوران آن حضرت پای او
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۲۷۰۰۴۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تکبّر، تعرّض به حریم الهی و منجر به سقوط است
آیت الله هاشمی علیا در ابتدا به توضیح عباراتی از خطبه 192 نهج البلاغه در ارتباط با تکبر و تعصب پرداخت و با یادآوری این نکته که شیطان اساس تعصب را در عالم بنا نهاد، گفت: خداوند به ملائکه و ابلیس که شش هزار سال در بین ملائکه و موعظهگر آنان بود و خدا را به زیبایی عبادت کرد، امر فرمود بر آدم که از گِل خلق شده بود سجده کنند و بدین ترتیب ابلیس را در بوته امتحان قرار داد تا ذات ملک از ذات شیطان معلوم گردد. خدا میتوانست آدم را از نوری یا عطری بیافریند که مانند آن در تمام هستی نباشد و همه طالب و تسلیم آن گردند؛ اما اگر چنین میکرد امتحان تمام نبود. خدا این برنامه را ریخت و شیطان به آدم سجده نکرد؛ زیرا خود را که از جنس آتش بود، از آدم برتر میپنداشت. چنین شد که شیطان در برابر خدا ایستاد و این به معنای جنگ با خداست که قطعا آثاری در پی دارد؛ زیرا کبریایی و عزت مخصوص خدا و حریم الهی است که آن را برای کسی جز خود قرار نداده است. سرنوشت شیطان چنین شد که در اثر یک لحظه تکبر، تمام عباداتش نابود و از درگاه الهی طرد شد و از بهشت به جهنم سقوط کرد؛ چنان سقوطی که هرگز بلند نخواهد شد. حال وضع انسان که چنان عباداتی هم ندارد چگونه خواهد بود؟ چه کسی میتواند خود را از ابتلا به چنین سرنوشتی در اثر تکبر ایمن بداند؟ به خصوص اینکه طبق فرمایش امیر مؤمنان علی(ع) در این خطبه، حکم خداوند در تمام عالم یکی است و فرقی بین افراد نیست.
ایشان در ادامه به برخی از آثار تکبر بر اساس برخی روایات اشاره کرد که عبارت است از پست و منفور شدن فرد متکبر در نظر مردم و محشور شدن به صورت حشرهای بسیار کوچک و زیر پای دیگران قرار گرفتن در قیامت. نقطه مقابل تکبر، تواضع است که انسان را رفعت میبخشد و نزد مردم عزیز و گرامی میکند. بنابراین انسان باید تلاش کند خود را تزکیه کرده، تواضع پیشه کند و همواره خود را از همه پایینتر بداند.